محل تبلیغات شما

آب را گل نکنیم

در فرودست انگار کفتری می خورد آب

یا که در بشه ای دور سیره ای پر می شوید

یا در آبادی کوزه ای پر می گردد

آب را گل نکنیم

شاید این آب روان می رود پای سپیداری تا فروشوید اندوه دلی

دست درویشی شاید نان خشکیده فرو برده در آب

رزن زیبایی آمده لب رود ….

 

 

مادرم صبحی می گفت :‌ موسم دلگیری است

من به او گفتم : زندگانی سیبی است ‚ گاز باید زد با پوست

 

 

…من مسلمانم.

قبله ام یک گل سرخ.

جانمازم چشمه، مهرم نور.

دشت سجاده من.

من وضو با تپش پنجره ها می گیرم.

در نمازم جریان دارد ماه ، جریان دارد طیف.

سنگ از پشت نمازم پیداست:

همه ذرات نمازم متبلور شده است.

من نمازم را وقتی می خوانم

که اذانش را باد ، گفته باد سر گلدسته سرو.

من نمازم را پی تکبیره الاحرام” علف می خوانم،

پی قد قامت” موج….

” سهراب سپهری

 

 

شب بود و چراغک بود.

شیطان ، تنها، تک بود.

باد آمده بود، باران زده بود: شب تر ، گل ها پرپر.

بویی نه براه.

ناگاه

آیینه رود، نقش غمی بنمود: شیطان لب آب.

خاک سایه در خواب.

زمزمه ای می مرد.بادی می رفت، رازی می برد

اشعار سهراب سپهری درباره خدا

شعر سهراب سپهری در مورد با عشق

شعر های کوتاه از سهراب سپهری

نمازم ,ای ,باد ,، ,آب ,گل ,نمازم را ,پر می ,ای پر ,من نمازم ,سهراب سپهری

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها